به گزارش «راهبرد معاصر»؛ گرچه روابط ایران و مصر مدتهاست رکود به خود دیده و دو طرف بعضاً تقابل سیاسی داشتهاند، اکنون این امکان فراهم است به بهبود شرایط و ایجاد روابط بهتر فکر کنند. در ماه می هیثم بن طارق، سلطان عمان سفرهای جداگانه ای به مصر و ایران انجام داد؛ دو سفری که عمدتاً تلاشی برای میانجی گری میان دو قدرت بزرگ غرب آسیا تلقی می شد.
مسقط که مدتها برای توسعه روابط صمیمانه با همه همسایگان خود تلاش می کند و از روابط نزدیک با قاهره و تهران برخوردار است، موقعیت خوبی برای ایفای این نقش دارد. برای چندین دهه، سلطان نشین عمان به عنوان تسهیل کننده کلیدی گفت و گوهای منطقه ای تلقی می شود.
ایران توانست با سیاست «فشار حداکثری» دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا و تحریم های شدید اقتصادی ناشی از آن مقابله کند
این کشور یکی از معدود کشورهای عربی بود که پس از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال 2011 میلادی از قطع روابط دیپلماتیک با دولت بشار اسد خودداری کرد. چند دهه قبل، این کشور در میان تعداد انگشت شماری از کشورهای عربی بود که از محکوم کردن معاهده صلح انور سادات، رئیس جمهور مصر با رژیم صهیونیستی خودداری و در برابر فشار برای منزوی کردن مصر مقاومت کرد.
مسقط همچنین مذاکرات میان سعودی ها و انصارالله یمن را برای پایان دادن به جنگ در این کشور مدیریت و نقشی کلیدی در نزدیکی روابط ایران و عربستان و همچنین مذاکرات غیرمستقیم اخیر میان ایران و آمریکا برسر رفع تحریم ها ایفا کرده است.
در چند سال اخیر مصر با چالش های جدی اقتصادی مواجه بوده و احتمالاً هر دو کشور را متقاعد کرده است سیاستهای خود را تنظیم و ابتکارات جدیدی ارائه کنند. تحولاتی همچون شیوع کرونا و جنگ اوکراین تأثیر مخربی بر مصر گذاشته است؛ کشوری که به شدت به گندم وارداتی روسیه و اوکراین وابسته و مانند بسیاری از همسایگانش از افزایش اخیر قیمتهای جهانی نفت سودی نبرده است.
قاهره با موفقیت تعدادی وام از صندوق بین المللی پول دریافت و از کشورهای حوزه خلیج فارس ازجمله عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر درخواست کمک مالی کرده است. با وجود این، سطح بالای استقراض این کشور به وضوح ناپایدار است. در سال های اخیر لیره مصر نیمی از ارزش خود را از دست داده و نرخ تورم آن بالاترین میزان در دهه های اخیر است.
این وام ها مشروط به اطاعت قاهره از ریاض، ابوظبی یا دوحه نبودند، اما مصر نیز نمی تواند خواسته های اهداکنندگان وام ها را نادیده بگیرد.کمک های مالی کشورهای حاشیه خلیج فارس به طور فزاینده ای مشروط به اصلاحات جدی اقتصادی و سیاسی است. تصادفی نیست گرم شدن بالقوه روابط مصر و ایران پس از برقراری مجدد روابط دیپلماتیک عربستان سعودی و امارات با تهران اتفاق می افتد.
ایران توانست با سیاست «فشار حداکثری» دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا و تحریم های شدید اقتصادی ناشی از آن مقابله کند. این تحریم ها که در دوران ریاست جمهوری جو بایدن به قوت خود باقی مانده است، برای کشورمان مشکلات اقتصادی به وجود آورده است. جنگ اوکراین، روسیه و ایران را به هم نزدیک تر کرد و در پاسخ، غرب تحریمها را علیه تهران و مسکو افزایش داد. دولت قبل بر مذاکره و امضای توافق هستهای با آمریکا متمرکز بود، اما خروج ترامپ از این توافق در ماه می ۲۰۱۸ میلادی مزایای اقتصادی ایران را پس از امضای آن در سال ۲۰۱۵ از بین برد.
از سوی دیگر، تمرکز اصلی دولت سیزدهم چشم پوشی از تعامل با آمریکا و غرب به نفع گسترش تعامل منطقه ای ایران است. مصر بازیگر اصلی در جهان عرب و غرب آسیاست و نزدیک شدن به قاهره به طور قابل توجهی نفوذ ایران را در جهان عرب افزایش می دهد.
گرم شدن بالقوه روابط قاهره و تهران را نباید جدا از سایر تغییرات اخیر در غرب آسیا دید.در واقع در صورت تحقق این نزدیکی، صرفاً آخرین نشانه از موج کاهش تنش در سراسر منطقه خواهد بود. در چند سال گذشته چندین کشور از برجستهترین رقبای منطقه ای تصمیم گرفتند مسیر خود را تغییر دهند، رقابتهای چندین دهه ای را کنار گذاشتند و به دنبال تلاشهای مشترک برای تعریف چشمانداز راهبردی جدید هستند.
دست کم دو نیروی محرک پشت تغییرات کلیدی قرار دارند؛ نخست، برای دههها سران عرب درباره کاهش وابستگی خود به درآمدهای نفتی و تنوع بخشیدن به اقتصاد خود صحبت کردهاند. در مواجهه با بحران فزاینده آب و هوایی و رقابت فزاینده برای منابع انرژی تجدیدپذیر، این صحبت ها جدی می شوند. اجماع جهانی رو به رشدی وجود دارد که گذار انرژی ضرورت است.
گرم شدن بالقوه روابط قاهره و تهران را نباید جدا از سایر تغییرات اخیر در غرب آسیا دید.در واقع در صورت تحقق این نزدیکی، صرفاً آخرین نشانه از موج کاهش تنش در سراسر منطقه خواهد بود
سرمایه گذاری در انرژی های تجدیدپذیر در حال حاضر از سرمایه گذاری در نفت و گاز فراتر رفته است. احتمالاً سهم نفت در ترکیب انرژی جهانی در سالهای آینده همچنان غالب خواهد بود، اما دوران نفت به وضوح در حال پایان است. در پاسخ به این تحولات، چندین کشور غرب آسیا برنامه های اصلاحات اقتصادی جسورانه ای را معرفی و اجرا می کنند. به منظور جذب سرمایه گذاری خارجی و تشویق بخش خصوصی نیاز به پایان دادن به اختلافات منطقه ای حس می شود.
دلیل دوم موج کاهش تنش، این تصور است که آمریکا کمتر به غرب آسیا تعهد دارد و بیشتر بر رقابت های خود با چین و روسیه متمرکز است. مقام های ارشد آمریکا از این تصور عقب نشینی می کنند و اصرار دارند واشنگتن باید حضور خود را در منطقه حفظ کند تا بازارهای کالاها را با ثبات نگه دارد و از متحدانش حمایت کند.
بررسی دقیق روابط اخیر میان دشمنان سابق نشان میدهد سران منطقه تصمیم گرفتهاند پیش گام شوند و آینده خود را به دست بگیرند. در سه سال گذشته ایران با امارات و عربستان سعودی صلح و قطر، پایان تحریم تجاری چهار کشور محاصره کننده سابق خود ازجمله مصر را تضمین کرده است. همچنین جهان عرب تا حد زیادی روابط خود را با سوریه احیا کرده و ترکیه روابط خود را با عربستان سعودی، امارات بهبود بخشیده است. این تحولات نشان میدهند بسیاری از سران منطقه اکنون فکر میکنند دیپلماسی و گفت و گو بیشتر از جنگها و درگیریهای نیابتی، صلح، ثبات و رفاه به ارمغان میآورند.
ایران و مصر دو قدرت بزرگ منطقه ای با جمعیتی نزدیک به 200 میلیون نفر هستند. نزدیک شدن قاهره و تهران به صلح منطقه ای به تجارت و سرمایه گذاری کمک می کند. با وجود چندین دهه تحریم های آمریکا، جمهوری اسلامی ایران هرگز منزوی نشده است و بر خلاف اروپا، آمریکا و رژیم صهیونیستی، کشورهای عربی کمتر نگران برنامه هسته ای ایران هستند.
به نظر می آید سران عرب ازجمله مصری ها تصمیم گرفته اند به جای رویارویی، تعامل را امتحان کنند. تجربه دهههای گذشته نشان میدهد رویارویی نتیجه نداده و به بیثباتی سیاسی و افول اقتصادی دامن زده است. در حال حاضر، بسیاری از سران غرب آسیا تصمیم گرفتهاند تنشزدایی کنند، برای حل اختلافات خود وارد گفت و گو شوند و نزدیکی قاهره و تهران گام مهمی در این راستاست.